تمدن اسلام ؛ شناسه زیبایی سیمای نصف جهان بخش اول-شرکت معماری در اصفهان

همان گونه که می دانیم با ورود اسلام به ایران و تغییر قوانین زندگی شهرنشینی ،روابط اجتماعی و اقتصادی جوامع شهری متحول گشت.
همچنین از سه اصل مهم تغییرات کالبدی می توان از استقرار مسجد که مهمترین ویژگی شهرهای اسلامی است، ارگ و بازار که به ترتیب رشد نظامی و اقتصادی را به دنبال داشته نام برد که همه و همه منجر به گسترش امپراطوری اسلامی گردید.

پس می توان نتیجه گرفت که اسلام، تمدنی شهری وسازنده است و بهترین تجلی آن را دراصفهان می توان یافت. چرا که اسلام به نوعی یک برنامه شهرسازی کامل را در اصفهان پیاده کرد. یک شرکت معماری در اصفهان یا یک شرکت ساختمانی در اصفهان کاملاً به معماری اصفهان اشراف کامل داشته باشد.
سیمای شهر که همان تصویر خصوصیات کالبدی شهر است و در هر زمان از رشد و توسعه شهر شکل خاص به خود می گیرد، در اصفهان پس از اسلام به اوج زیبایی، عظمت و شکوه خودمی رسد که می توان با تکیه بر پنج عامل خوانایی لینچ در سیمای شهر، نقش تمدن اسلام را در پر رنگ کردن و خواناتر کردن هر چه بیشتر اصفهان به وضوح مشاهده نمود که طی مقاله به آن خواهیم پرداخت.
اوج شهر سازی اسلامی در دوران صفوی و در مکتب اصفهان متجلی میشود.
مکتب اصفهان ، تحقق آرمانشهر دولت صفوی است که به علت ریشه داشتن در دگرگونیهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی زمان خویش نه چون یک حادثه گذرا بلکه چون واقعه اییادمانی پا به عرصه وجود می گذارد.
تمدن اسلام ؛ شناسه زیبایی سیمای نصف جهان بخش دوم

دسته اول: شهرهایی که صرفاً تجلی سازمان حکومتی و دستگاه اداری و نظامی خلفا رابه تصویر می کشید، همچون بغداد که با فرم دایره ای با چهار دروازه به نام‌های کوفه،بصره، خراسان و دمشق در کنار خرابه های تیسفون ساخته شد، که در بخش مرکزی آن قصرخلیفه و مسجد بزرگ شهر و در اطراف به ترتیب نگهبانان و نظامیان قرار داشتند.
دسته دوم: شهرهایی بودند که گسترش قلعه های نظامی آنها را به وجود می آورد.
دسته سوم: شهرهای جدید و نوبنیادی بودند که در کنار شهرهای قبلی ساخته می شد؛همچون شیراز و کوفه.
دسته چهارم: شهرهای جدیدی بودند که اطراف شهادت‌گاهها و آرامگاه پیشوایان دینایجاد می شدند و توسعه می یافتند همچون قم و مشهد.
ب – شهرهای تغییر شکل یافته: این گونه شهرها با ایجاد مساجد و بناهای جدید و یا به علت حالت دارالاماره‌ای توسعه می یافتند و دوباره سازی می شدند؛ همچون اصفهان
2ـ قرون میانی اسلامی
شهرسازی و شهر نشینی سلجوقیان در این زمان آرامش سیاسی، رونق اقتصادی و شکوفاییهنر ایرانی را به دنبال داشت، که اهمیت خاصی دارد. بخش اعظمی از آبادانی و عظمت اصفهان در این دوران شکل می گیرد.
هر چند یورش مغول بسیاری از شهرها را ویران کرد اما باز پس از گذشت حدود یک قرن دوباره آرامش سیاسی به ایران بازگشت.
تمدن اسلام ؛ شناسه زیبایی سیمای نصف جهان بخش سوم

ـ قرون متأخر اسلامی
از اصلی‌ترین تمایزات این دوره با دوره‌های قبل رونق تجارت و شهرنشینی در شهرهای بزرگ، احداث میادین، عمارات ، خیابانها، بازارها و کاروانسراهای زیاد میباشد.
سلطنت شاه عباس اول، شکوفایی هنرهای اسلامی را در اصفهان یعنی پایتخت سوم صفویان به دنبال داشت، که فعالیت‌های اصلی و اساسی معماری و شهرسازی نیز از همان زمان آغازشد. آرایش پایتخت صفویان با تشویق هنرمندان ، معماران و شهرسازان آن را به نصف جهان مشهور کرد.
به طور کلی در برنامه شهرسازی کامل اسلام، توسعه شهر اصفهان از میدان عتیق به طرف میدان نقش جهان و احداث بناهای اقتصادی ، مذهبی و غیرمذهبی در اطرافش بود.
میدان نقش جهان بعنوان مرکز جدید شهر و نماد دولت قاهر و قدرتمند صفوی ، با آنکه الگوی خود را از میدان کهنه اصفهان می گیرد ولی این الگوی کهن را نظمی کاملاً منطقی می بخشد و با دقتی بی نظیر به ترکیب و تنظیم هندسی و فضایی عناصر پیرامون ودرون آن می پردازد.
در مقایسه مجموعه میدان کهنه و میدان نقش جهان آن چه تمایز فضایی – کالبدی راعلاوه بر تمایز زمانی موجب می گردد حضور مکتب اصفهان در مجموعه نقش جهان بعنوان الگویی جدید رخ می نماید .
تمدن اسلام ؛ شناسه زیبایی سیمای نصف جهان بخش چهارم

با طرح جامع شهرسازی شاه عباس اول در اصفهان و نظم اجباری آن، محلات جدیدی ایجاد شدند و بازار و میدان در کنار مسجد جامع شکل گرفتند.
دو محور رودخانه و چهار باغ که به ترتیب تقسیم اقلیت های مذهبی و ارتباط مابین بخش های جدید را سبب می شدند، به همراه بازار استخوان بندی اصلی شهر را شکل می دادند. که بازار به عنوان ستون فقرات شهر ، مرکز کلیه فعالیت های اجتماعی واقتصادی شدن که از مسجد جامع شروع گردیده و در نهایت زیبایی، با عمکردهای متفاوتی در امتداد خود شکل مشخص می‌گیرد، بار دیگر به نرمی و ظرافت از کنار میدان، که درحقیقت شاخه‌ای از بازار اصلی می باشند ، بدنه و فضای اصلی میدان نقش جهان را تشکیل میدهند.
ریتم و نظم یکنواخت و زیبای این بدنه در ابعاد عظیم میدان ، آرامش ایجاد نموده وزمینه ساز تجلی کالبدی و فضایی چهار عنصر اصلی میشود که در چهار بدنه میدان جایمی‌گیرند. این چهار عنصر یعنی: سر در بازار قیصریه در شمال، ورودی مسجد شیخ لطفالله در شرق، ورودی مسجد امام در جنوب و سر در عالی قاپو در غرب به همراه دروازه‌های کاروانسرای سلطنتی ، کوچه پشت مطبخ مدخل و محور شهری منتهی به دروازه تهران، نقاط اصلی و کانونی چهار بدنه میدان را بوجود می آوردند، که هر کدام جلوه هائی از معماری والای این دوره می باشد.
جهت گیری میدان نقش جهان که خود تابعی از جهت قبله و نحوه قرار گیری مسجد جامع عباسی می باشد، سمت و سوی دسترسی های منشعب از آن برای نفوذ به مجموعه کاخ ها ودسترسی های داخلی این مجموعه را تعیین کرده و به این مجموعه طراحی شده،‌بافت شطرنجی را تحمیل می نماید.
تمدن اسلام ؛ شناسه زیبایی سیمای نصف جهان بخش پنجم
این بافت در نهایت زیبایی و شکوه معمارانه طراحی گردیده و اگرچه خصوصیت اصلی معماری ایران در دوره های پیشین یعنی طراحی بر اساس فضاهای داخلی و سلسله مراتب ارزشی فضاها را در امتداد محورهائی مشخص به همراه دارد. اما سبکی ، ظرافت، ‌آزادی و وسعت فضایی را تواماً در خود نهفته دارد. جهت بافت شطرنجی مجموعه که در جوار میدان متاثر ازآن شکل گرفته است، در محوطه منتهی به حصار آن بواسطه نقطه عطف دیگری یعنی راه بسته و مجموعه فضاهای باز و بسته اطراف آن با نهایت زیبایی و مهارت تغییر جهت داده و از جهت محور چهار باغ تبعیت می نماید، از این به بعد تمامی باغات و کوشکهای اطراف چهار باغ تا باغ هزار جریب از این رو که با جهت شمالی جنوبی میباشد پیروینموده و شهر در راستای این محور توسعه می یابد
پس از صفویان فعالیت های شهرسازی افشاریه ، زندیه و قاجار را در پیش رو داریم کهاز مهمترین آنها می‌توان شیراز زند را نام برد که مجموعه وکیل از اقدامات شهرسازانه قابل توجه آن است.
در زمان قاجار که شهرسازی خصوصیت تمام نگری خود را که در زمان صفویه داشت از دستمی‌دهد، تهران به پایتختی انتخاب میشود؛ که فعالیت های شهرسازی آن در مقابل عظمتمیادین و خیابان های صفویه به چشم نمی آید . که به نوعی میتوان گفت : نزول شهرسازیبا آشفتگی سیستم اداری شهرها همراه بود تا انقلاب مشروطیت که نقطة پایان این روند بود.
تمدن اسلام ؛ شناسه زیبایی سیمای نصف جهان بخش ششم
سیمای شار اسلامی
به طور کلی تغییرات صورت گرفته در شهرسازی شهرهای ایران ، پس از اسلام، سیمای شهر را بسیار دگرگون ساخت.
برای فهم بهتر، ابتدا خوانایی با پنج عامل لینچ را در سیمای شهر به طور خلاصه ازنظر می‌گذارنیم که هر شرکت معماری در اصفهان یا شرکت ساختمانی در اصفهان باید آن را بدانند.
خوانایی: بدین معنی که بتوان اجزای شهر را در قالبی به هم پیوسته و مرتبط ازیکدیگر باز شناخت ، که وجود خوانایی در شهر تصویری واضح و روشن از آن به مردم ارائه میدهد.
داشتن تصویری نیکو از شهر و محیط پیرامون، نوعی احساس امنیت به ما میدهد، چرا که می‌توان رابطه ای موزون و زیبا میان خود و جهان خارج برقرار کنیم.
لینچ پنج عامل خوانایی را به قرار زیر بر شمرده است:
1. راه : عاملی است که توسط آن حرکت صورت می گیرد؛ در امتداد راه است که عوامل محیطی گوناگون قرار می گیرند و با هم ارتباط می یابند.
2. لبه: عاملی است خطی که مرز بین دو قسمت می باشد، مثل حد مجموعه ای از ساختمانها. لبه ها عوامل جانبی هستند، نه محورهای تقارن و توازن.
3. محله : قسمت هایی از شهر هستند که دست کم میان اندازه یا بزرگ باشند و اجزاء آنها به سبب خصوصیتشان سیمای محله را از درون متفاوت و پر رنگ می سازد و دریافتن نقاط مختلف از خارج محله نیز مورد استفاده قرار می‌گیرد.
4. گره : نقاط حساس در شهر هستند که ناظر به آن وارد میشود و در واقع کانون هایی می باشند که مبداء و مقصد حرکت را به وجود می آورند.
5. نشانه: عاملی است در تشخیص قسمت‌های مختلف شهر، چرا که باید خصوصیاتنشانه چنان باشد که بتوان آن را از میان عوامل بسیار باز شناخت.
این پنج عامل یکدیگر را در بر می گیرند و با هم مرتبط می باشند ؛ در واقع محله با گره پیوند می خورد و لبه حد آنها را مشخص می کند که با راه می توان به درون آن داخل شد و نشانه، سیمای شهر را متفاوت میکند.
در واقع جمع پنج عامل خوانایی و پیوستگی آنها سیمای شهر و خصوصیات بصری شهر راخلق میکنند.
تمدن اسلام ؛ شناسه زیبایی سیمای نصف جهان بخش هفتم
زمانی می توانیم به این مجموعه«نماد» بگوییم که آن را به میدان محدود نکنیم. نماد صفوی در «مجموعه ی نقش جهان» بازتاب یافته است ، مجموعه ای که میدان در کنار بازار ، باغ و عناصر شاخص کاخ و مسجد یکی از اجزای آن محسوب میشود. سابقه ی احداث«مجموعه ی شهری» که عناصر متفاوت را در کنار یکدیگر و در کلیتی واحد سازمان میدهد،به قبل از صفویه باز می گردد. ولی آنچه در دوره صفوی اهمیتی بیش از پیش می یابد، ارزش نهادن به عناصر شاخص در قالب بناهای منفرد با اغراق آمیز ترین شکل آن است.
کل مجموعه ی «نقش جهان» (بازار – میدان – باغ – کاخ – مسجد) تجلی الگوی آرمانی حاکم بر نظام حکومتی و مدیریتی جامعه ی شهر بود . نظامی که حکومت و دیانت را باردیگر در هم ترکیب می کند و اگر تسلطی است. تسلط بر همه ابعاد خصوصی و عمومی حیات شهری است . بعلاوه آنچه این ترکیب را قوت می بخشد، سازماندهی نظام اقتصادی شهر وتسلط بر آن است در واقع می توان گفت در این مجموعه ،اقتصاد، دین و حکومت با هم ترکیب شده ، در قالب مجموعه ای عظیم نمادین می شود. در این مجموعه ی واحد، بناهای هیجان انگیز بعنوان عناصر شاخص از درون مجموعه سر می کشد و بر فضا و محیط مسلط میشود.
در این جا عملکرد شاخص بنا است که آن را به کالبدی شاخص بدل میکند: عظمت طلبی قدرت و فر شاهی که در معماری قبل از اسلام به خصوص در دروه های هخامنشی و ساسانی سابقه داشت و پس از اسلام به نوعی فروتنی و سادگی در بناهای اصلی و یک دستی در بافت شهری کاهش یافته بود، بار دیگر در دوره های صفوی اهمیت یافت، به طوری که تجلی آن رابه صورتی واضح و آشکار می توان درمعماری و حتی شهر سازی این دوره مشاهده نمود.
مسجد ایرانی – اسلامی که قبل از دوره صفوی خصلتی «عامیانه» و «مردمی » داشت دردوره های تجدید حیات دولت مقتدر و متمرکز ، جای خود را به «مسجد شاهی» و همان عظمت طلبی گذشته داد.«تناسبات باشکوه مسجد می توانست این عنصر شاخص مذهبی- حکومتی را ازدیگر عناصر پیرامون متمایز کنند، بطوری که در بافت خوابیده شهر و فضای ساده و بازمیدان، حضوری ناگهانی و هیجان انگیز یابد.

تمدن اسلام ؛ شناسه زیبایی سیمای نصف جهان بخش هشتم
کاخ سلطنتی نیز در این مجموعه ارزش و عمظت گذشته ی خود را باز می‌یابد و درارتباط با مجموعه ی سلطنتی غربی میدان، قدر و منزلتی همتراز با دین پیدا می کند. آنچه این کاخ سطنتی و آن مسجد شاهی را علاوه بر پیوند این دو پایه ی اصلی در نظام اعتقادی صفوی همتراز با هم میکند، ارزش و اهمیتی است که در این دو عنصر ساختاری به«جایگاه بلند» داده میشود. در دوره صفوی این جایگاه بلند تجسمی میشود از پایداری، قدرت و جاودانگی دین پذیرفته شده و مذهب شیعه از یک طرف و حکومت مقتدر از طرف دیگر . در این جا ، هم قدرت و پایداری این دو مطرح است و هم تقدس آن . این همان اندازه اهمیت دارد که آن ، این ، آن را تکمیل میکند و پیوند تنگاتنگ این دو است که نظام دینی و نظام حکومتی را با هم به عرصه‌ی عمومی و خصوصی جامعه هدایت و گاه تحمیل میکند.
در این رهگذر، اقتصاد چنان با دو پایه ی اصلی حکومت ترکیب میشود که پایداری وجاودانگی آن را تا چند قرن تضمین می کند. اقتصادی جهت داده شده و تحت تسلط حکومت مرکزی، در نهایت چنین مجموعه ی منسجمی چنان سازمان داده میشود که تا چندین سال ، درمقابل کشمکش ها و هجوم ها در امان می ماند. چرا که در این مجموعه اگر یک جز آسیب ببیند ، دیگر عناصر و اجزاء آن را ترمیم و باز سازی می کند
بیان و توصیف میدان نقش جهان در زبان مکتب اصفهان به گونه ای است که آن را قویترین و ظریف ترین نوع بیان در ترکیب کلامی مکتب اصفهان بر می شمرد، حضور مسجد بزرگ شهر و نه جامع آنچنان استوار و قاطع است که همه ضلع جنوبی میدان را به خود اختصاص میدهد و سلطه فضایی خود را چه از طریق سر در بزرگ و مناره ها در زمینه نخستین و چه از طریق گنبدها و ایوانها در پس زمینه بر میدان می‌گستراند. بیان دقیق، ظریف و پیچش قدرتمند مجموعه ورودی مسجد به منظور ترکیب دو راستای طبیعی – اقلیمی و مذهبی سبب میگردد که این سلطه فضایی با ترکیب احجام پر و خالی دو چندان گردد، در درون، مسجد نه بعنوان یک فضای مجرد بلکه بعنوان یک فضای شهری، تداوم و اتصال فضایی میدان با محل استقرار گرفته در ورای مسجد را فراهم می آورد. این نوع ترکیب فضایی- کالبدی است که مجموعه را از دیگر مجموعه های یادمانی با فضاهای پیرامونی قبل از دوران خود جدا میسازد.
تمدن اسلام ؛ شناسه زیبایی سیمای نصف جهان بخش نهم
در ضلع شمالی سر در بازار بزرگ در عین اعلام حضور روشن و صریح سازمان اقتصادیشهر در مجموعه مرکزی، بی آنکه در مقام برابری یا قرینه سازی با ضلع جنوبی گشوده وراسته های بازار را به سوی مسجد می‌دواند. در میان ضلع غربی عمارت عالی قاپو ، بامعماری کاملاً متفاوت تباین کامل فضایی از مجموعه پیرامونی خود را اعلام میدارد.
این عمارت بر آن نیست تا شکوه و جلال مسجد را تحت الشعاع قرار دهد و در نهایت آنچه باید نشانه اقتدار باشد در این عمارت تبلور کالبدی می‌یابد و سرانجام در میانه ضلع شرقی میدان و در برابر عمارت عالی قاپو مسجد شیخ لطف الله، بی هیچ صحن و حیاط ،شبستان و رواق آخرین کلام در تبلور کالبدی انگاره‌ها ، و عقاید مذهبی – معنوی و عشقرا بر زبان مکتب اصفهان بیان می‌دارد و از این پس معماری شهری و خلق فضای شهری هدفاصلی شهرسازی مکتب اصفهان می گردد.
خوانایی در سیمای نصف جهان
از اصلی ترین خصوصیات خوانایی اصفهان اسلامی سازگاری و تناسب میان فضاها و عناصرشهری آن است . هماهنگی و پیوستگی موجود در عین تمایز اجزاء و عناصر شهری سیمایی خوانا را در شهر پدید آورده است.
در بررسی عوامل خوانایی در سیمای شهر اول از همه می توان به راه که به خوبی قابل تشخیص است اشاره کرد، چرا که عناصر و اجزای شبکه ارتباطات را شامل میشود همچون معابر، راسته های فرعی و اصلی و بازار که ستون فقرات اصلی شهر می باشد و فعالیت های اجتماعی و اقتصادی را در خود جاری ساخته است

تمدن اسلام ؛ شناسه زیبایی سیمای نصف جهان بخش دهم

لبه ها که مرزهایی خطی هستند و متمایز کنندة قسمتهای مختلف شهر می باشند، در جداسازی بافت قدیم و جدید اصفهان به خوبی قابل تشخیص اند.
گره‌ها یا همان کانون های مبداء و مقصد در سیمای شهر بسیار پر رنگ می باشند. مثل محل تقاطع گذرها و نقاط عطف موجود در شهر .
نشانه ها در شهر بسیار قوی ظاهر شده اند، که نمونه های آن را در سر در گنبد مساجد، مناره های بلند، خانه های زیبا و … می توان مشاهده کرد.
کاشی کاری ها، قوس های تزئینی و هنرمندی هایی که در ساخت گنبدها و ساختمانها بهکار رفته ویژگی های زیبایی شناسانة سیمای شهر را هر چه بیشتر به نمایش میگذارد.
محلات نیز در سیمای شهر به خوبی قابل تشخیص اند. محلات که در تشکیل آنها بازار نقش مهمی را ایفا می کند چرا که مرکز کلیه فعالیت های اقتصادی و اجتماعی استو استخوانبدی محلات به آن تکیه کرده است است
محله بندی در اصفهان با مرزهای اجتماعی و فضایی صورت گرفته، و استقلال آنها ازویژگی های اصلی شار اسلامی است
سخن آخر
عصر ما عصر انتقال میراث عظیمی از فرهنگ و رسوم و زبان و ادبیات و دانش و بینش وفن و هنر و معماری و تکنولوژی و … به آیندگان است که آن نیز باید نمونه مشهودی ازتطابق و سازگاری همه جانبه با زمان خود و در بر گیرنده بستری گسترده جهت شکل گیری اندیشه های نو به منظور ساختن دنیای نو در آینده باشد. با مطالعه مکتب اصفهان وسیمای شار اسلامی می توان دریافت که بشر دیروز از چه سمت و سویی و با در نظر گرفتن چه حدودی به خلق آثار معماری جاودانه و مجموعه های شهری و منطبق با زمان خود رسیده و اینکه چه سیر تحولی را تا به امروز پشت سر گذاشته و برای ما در جهت رسیدن به تفکری که منتج به برنامه ریزی صحیح و اجرای آن توسط شرکت های ساختمانی در اصفهان و شرکت های معماری در اصفهان و شهر سازی منطبق با نیاز جامعه امروز باشد،دستاویز محکمی خواهد بود.